و باز حل شدنم توو…
سلام دوستای عزیزم..خوشحالم که بعد از یه غیبت نسبتا طولانی دوباره فرصتی پیش اومد تا در کنارتون باشم…
—
تلو تلو خوردن،روی برف را رفتن!
و پله های شکستُ دو تا دو تا رفتن
و گم شدن وسط بهمنای لامصب!
دوباره غرق شدن/سمت نا کجا رفتن..
___
قدم زدن وسط اضطراب هر روزه..
و معدم از سر شب پِیک پِیک می سوزه..
مث سگی که عرق کرده بس که داغونه!!
مث یه مرد که از درد می کشه زوزه!
—
که سهمم از تو همین خاطرات دلگیره
کنار اومدنم با تبی که واگیره
کنار اومدنم با / واقعا” خَستم!
منی که بعدِ تو از درد داره سر میره..
___
دوباره سگ لرزه / بین خواب و بیداری
توهم اینکه هنوز دوستم داری..
و بازگم شدنت تو هوای مه آلود!؟
و باز حل شدنم توو سه کام …!!
آ/ک ۰۰:۲۵ ۱۰.۲۶