با سلام خدمت دوستان عزیزم ، در جواب علی رضا مرتضی قلی در ترانه ی یاد تو می افتم ، یه شعری نوشتم که امیدوارم ناراحت نشه علیرضای عزیزم از این کار … و در واقع اگر کسی میخواست جوابی به این ترانه بده قطعا باید یک خانم می بود اما از اونجایی که من خیلی سرکش هستم و خودم رو جای دیگران هم فرض میکنم این کار رو کردم … دیگه اگه بد بود این کار به بزرگیه خودتون ببخشید :)

ابتدا کار علیرضا رو میذارم برای دوستانی که شاید ندیده باشن اون ترانه رو :

وقتی هوا ابری .. وقتی هوا صافه

وقتی یکی داره.. موهاشو میبافه

یاد تو میافتم …….. یاد تو و حرفات

برگا که میریزه..بارون که میباره

وقتی یکی میگه..خیلی دوسم داره

یاد تو میافتم …….. یاد تو و حرفات

وقتی دلم تنگه..وقتی دلم گیره

وقتی یکی داره..از زندگیم میره

یاد تو میافتم …….. یاد تو و حرفات

وقتی زمستونه..وقتی هوا سرده

وقتی یکی میگه ..میره که برگرده

یاد تو میافتم …….. یاد تو و حرفات

وقتی زمستونه..وقتی غروب میشه

وقتی که دلتنگیم..با گریه خوب میشه

یاد تو میافتم …….. یاد تو و حرفات

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

و اما اینم جواب این شعر به زبان بنده :

وقتی حواست نیست .. وقتی دلت سنگه

وقتی نمیفهمی .. این دل واست تنگه

از چی دلم خوش شه ؟ با تو چرا باشم ؟

وقتی که موهامو .. واسه تو میبافم

اصلا نمی بینی .. با گریه میشکافم

از چی دلم خوش شه ؟ با تو چرا باشم ؟

وقتی شبا تا صب .. هستی تو توو خوابم

اما برات مثل .. عکسای توو قابم

از چی دلم خوش شه ؟ با تو چرا باشم ؟

وقتی که به شوخی .. میگم دارم میرم

حتی نمیگی که .. دلشوره میگیرم

از چی دلم خوش شه ؟ با تو چرا باشم ؟

وقتی دارم میرم .. اما تو میخندی

رو گریه های من .. چشماتو میبندی

از چی دلم خوش شه ؟ با تو چرا باشم ؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

علیرضا جان فقط اگه خواستی به من فحش بدی شخصا برای صندوق خودم بفرست :))