باید بری

باید بری

چشمامو بستم که بری..

چشمامو بستم که بری
راحت ببندی این درو
نترسی از اینکه یه وقت
بازم بگم بهت نرو

این بار من تسلیمتم
خسته از این تصمیمتم
هربار میگفتم نری
این بار عزیزم ساکتم

باید بری من رو فراموش کنی
هرحسی رو نسبت به من
توی دلت خاموش کنی

فرقی نمیکنه بگم بازم بمون
توکه میدونی حالمو
اینو توی چشمام بخون

تو منو جا گذاشتی
توی گذشته و خیالت
من هنوز توی خیالم
خودم رو میبینم کنارت

دلم میخواد که حتی یکبار
منم توی خواب تو باشم
ببینی حس کنی چه سخته
که از خیالو فکر تو جدا شم

باید بری من رو فراموش کنی
هرحسی رو نسبت به من
توی دلت خاموش کنی

فرقی نمیکنه اگه بگم بازم بمون
توکه میدونی حالمو
اینو توی چشمام بخون

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/117787کپی شد!
51
۲