تنهایی

تنهایی

رو به آیینه نشستم وسط تنهایی

رو به آیینه نشستم وسط تنهایی
می کشم ثانیه ها را به جلو…می آیی؟

رفت از جسم خمودم هوس و شوری که…
رد شد از صورت من وسوسه ی زیبایی

پشت در مانده ای پشت دری فولادی
می تند فاصله ها را به تنم لولایی

لحظه ها دود شدند عطر تو باقی مانده
عطر برگ از تن این مزرعه ی کوبایی

گفته بودند که فرداش بیاید…یک عمر
پی امروز گذشت و نرسد فردایی

شد حروف و کلمه خون و رگ و ریشه ی ما
واژه ها محو شدند و تو خود معنایی

وصف دلتنگی من نیست تو را کم دارم
می چکد از مژه ها اشک و نم دریایی

مثل یک رود که خشکید به دریا نرسید
آبرفتی شده در سینه اش از دلتایی

رد شدی از ته این کوچه که خانه دارم
سالهایی که گذشت و تو هنوز اینجایی

برهان جاوید

https://www.academytaraneh.com/117713کپی شد!
41
۴
۱

  • mer3de سلام دوست عزیز. کار خوبی بود . فقط به نظرم در این مصرع" پشت در مانده ای پشت دری فولادی " کشیدن الف در مانده ای یکم از زیبایی کار کم کرده. اگه بشه یه تغییر کوچیک در اون مصرع بدین بنظرم عالی میشه . پرترانه باشی دوست خوبم
    • حامد تقی خواه از چند دید میشه نگاه کرد : پشته در مانده میتونه یه لقب یا صفت یا یه نگاه استعاری داشت ، پشت در مانده ای پشت دری فولادی = ادم از همه دنیا وامانده ای که باز یه در فولادی جلوشه / اینجوری آکسان گزاری ها متفاوت میشه با اینکه بخونی پشت در مانده ای ؟ پشت در فولادی /// تو نوشتن نمیشه خوب منظور رو القا کرد امیدوارم توتسته باشم منظورم رو برسونم //// خود منم یه ترجیع بند داشتم اگه خاطرت باشه : هربار میترسم بسیار میترسم ... بسیار میترسم هربار میترسم /// که اگه هر / بار بخونی یعنی وقتی ک میترسم ولی اگر / هربار / بخونی معنا میشه همیشه ، مداوم ، مکرر / در بسیار هم همینطور / بس / یار و / بسیار / معنای متفاوتی دارن / /// خودم گیج شدم خدا بداد شما برسه
  • حامد تقی خواه سلام ، خرسندم ک باز از شما شعری خوندم/ یکم عطش خواندن بیت بعد رو کمتر در من ایجاد کرد شاید فراز و فرود و سورپرایز لازم داشت و شاید هم ترجیع بند بهرحال بعد یه مدت غیبت ممنونم ک بازم مارو به شعری مهمان کردی 🥰
  • elhamabadehee7736@gmail.com سلام. عالی بود جناب جاوید. لایک تقدیمتون.