تقدیر
میخورد باران به سقف خاطرات دور
نه چندان دیر
مینشاند کنج هم دیروز و فردا را
گلِ تقدیر
گوییا در خاطراتم
یا که خوابی کهنه شد تعبیر
گو در این مدت
گذشت از خاطرت هرگز؛ بهَم آییم؟!
وَه که عطرت پُر، چو نزدیکی
راستی
تو پاداش کدامین کار نیکی؟!
کاین چنین محو صدایت
چهرهام در چشم تو تصویر در تصویر
مینشاند کنج هم دیروز و فردا را گل تقدیر
کوف