احمد.. احمدزاده.. احمدی.......
کنسرت
من بر لبه ی تیغ اندیشه ام راه میروم....
از زمزمه ی اسمت
صد واژه شناور شد
از تابش اون آوا
یک خیزش تناور شد
کنسرت تو دامن زد
بر پیکره ی تردید
در موعد برگشتن
تا آبادی خورشید
هر شعری که تو خوندی
آتیش زد دفتر دردو
در باد کویر رها کردم
تن پوش فصل سردو
بر هم خورده این بنیان
این بنیان بی قانون
قانونی از جهالت
آزادی یا که زندون
………………………………………………………………….