ترانه

آواره ترین نُت🎵

درگيرِ عشقِ تو شدم فقط خودت جوابمى

الهى بارون بباره

شاید تو دلتنگم بشى

شاید تو آواره ترین

نُت توى آهنگم بشى

شاید صداى خنده هام

تو گوش تو زنده بشه

هر جا برى اسمم بیاد

تو رو به سمتم بکشه


الهى هرشب تو چشات

یه قطره اشکم بشینه

بیادو آروم رو دلت

یه قطره شبنم بشینه

بیاى و محکم تر منو

نسبت به قبل بغل کنى

هر چى قصیده ساختمو

بگیرى و غزل کنى


درگیرِ عشقِ تو شدم

فقط خودت جوابمى

تمومِ دنیامى هنوز

بهترین انتخابمى

بیا که دنیام بى تو و

عشقِ تو بى ثمر میشه

نباشى این دلِ خستم

پر از غم و خطر میشه


الهى بارون بباره

شاید تو دلتنگم بشى

شاید…

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/117032کپی شد!
172
۱۲

  • omidddd سلام و عرض ادب. عذرخواهی میکنم،شما در صورتی که در موزیک اسم ترانه سرا ذکر شود،راضی هستید که از این ترانه استفاده شود؟
  • vahidnouritaft باریکلا سپیده خانم🌹 درود ☃️
  • mer3de سلام سپیده عزیز . کارت رو خوندم . بنظرم از کار قبلیت بهتر بود. با نظر دوستان هم موافقم و میخوام تاکید کنم که در این بیت "نباشى این دلِ خستم پر از غم و خطر میشه " هم مشکل وزنی هست و هم اینکه دل پر از خطر میشه خیلی جالب نیست . مطمئنم کارهای بهتر و دلنشین تری ازت خواهیم خوند چون کاملا مشخصه که تواناییهات بیشتر از این چیزیه که تا الان نشون دادی. موفق باشی عزیزم
    • سپيده رحمت خواه سلام و سپاس از وقتی که برای خوندن و نقد کارم گذاشتی مرسده عزيز. اینجا دل پر از خطر میشه استعاره‌ از حالتیِ که بی‌تو بودن، دنیای منو پر از آشفتگی و ناامنی می‌کنه. خطر در اینجا به معنای فقدان آرامش و احساس بی‌پناهیه، نه یک خطر ملموس. وگرنه ميتونستم بنويسم اسيرِ چشم تر ميشه و ... و جايگزين چند مورد در نظر داشتم. بازم ممنون از لطفِ هميشگيت عزيزم♥️
  • عباس مقدم درود سپیده جان.راستش دیشب کارتو خوندم و نظرمو خاستم بنویسم اما..نتم پرید! در بحث قافیه موافقم با جناب عباسی و خودتم میدونی که قافیه نیستن.در مورد قافیه های اوایی که خب در کار خیلی از خوانندها هم دیده میشه اینبار با شما موافقم و استفاده به ضرورت رو بد نمیدونم.ولی راستش حرف من یه چیز دیگه س که دیشب میخواستم بگم.این بند بار معنایی درستی بنظر من نداره و لااقل من متوجه منظور شاعر نشدم: البته مصرع الهی اشکم توو چشات بشینه شاعرانه و زیباس اگه منظورت اون چیزیه که من فک میکنم .یعنی شاعر میگه کاش کنارت بودم در اغوشت بودم و اشکم روی چشات میریخت حالا اشک شوق یا غم.اما نشستن شبنم روی دل رو نتونستم معنیشو بفهمم و درک کنم.بنظرم کلا این بند به کارت لطمه زده و از اونجا که هم مشکل قافیه داره و هم بار معنایی. درستی رو دارا نیست حذفش کنی بهتره.و البته که این صرفا نظر منه.به جز این بند پر حاشیه..از خوندنت لذت بردم دختر ترانه و گل..سبز بمانی
    • سپيده رحمت خواه درود و سپاس از وقتی که گذاشتين. خوشحالم که کار رو خوندين و نقدتون رو به اشتراک گذاشتين. در اين ترانه منظور از یه قطره اشکم بشینه اینه که عاشق آرزو می‌کنه احساساتش، از جمله غم یا دلتنگی عمیقش، به گونه‌ای به معشوق منتقل بشه که مثل یک قطره اشک، سنگینی این احساس روی چشمان معشوق بشینه. درباره مصرع نشستن شبنم روی دل استعاره‌ای از آرامش و حس لطافت بعد از یک شب طوفانیه. شبنم نماد چیزی لطیف، خالص و امیدبخشه که بعد از باران، روی زمین مینشینه و در اینجا به نوعی با “دل” در ارتباطه. این ترکیب از نظر من عمداً مبهم و چندلایه طراحی شده تا فضایی احساسی و خیال‌انگیز بسازه. اما اینکه این تصویر برای شما نامفهوم یا کم‌اثر بوده، کاملاً قابل احترامه و قصور از بندس كه نامفهوم براى مخاطبم بنظر اومده. بازم ممنون از لطف هميشگى شما استاد مقدم عزيز. برقرار باشين🌱
  • عليرضا عباسي درود بی پایان/شروع خوبی داشت/ اشکم و شبنم هم قافیه نیست/درگیرِ عشقِ تو شدم/این چهار مصرع یه جورایی به ترانه ت نمیخوره اینکه شروع کار داری ازپرسوناژ ترانه ت گله میکنی اما بعد ///مطلع کار از فعل گذشته استفاده کردی مثلن باید میگفتی درگیر عشق تو بودم...یه جاهایی هم از وزن افتاده/نباشی این دل خستم/بهترین هارو برات آرزو دارم.
    • سپيده رحمت خواه درود بر شما و سپاس از دقت‌نظر و وقتی که گذاشتید. نقد شما قابل احترامه، اما باید عرض کنم که: قافیه “اشکم” و “شبنم”در ترانه‌سرایی، گاهی قافیه‌ها به جای مطابقت صد درصدی، بر اساس هماهنگی آوایی و موسیقایی انتخاب می‌شن. “اشکم” و “شبنم” از نظر آوایی نزدیکن و فضای حسی مورد نظرم رو به خوبی منتقل می‌کنن و در ترانه سرايى امروز جزو قافيه هاى نيمه مصوت يا آزاد محسوب ميشوند ولى قافيه كامل حساب نميشوند. ممنون که به وزن اشاره کردید. مجددا بايد بگم كه در ترانه‌سرایی گاهی به عمد از وزن کلاسیک شعر فاصله می‌گیره تا به بیان احساس و ملودی نزدیک‌تر بشه. به همین دلیل، این تغییرات آگاهانه و در راستای هارمونی موسیقیایی انجام شده و مطلب آخر اينكه استفاده از زمان حال در اینجا کاملاً به عمد بوده. چون می‌خواستم حسِ لحظه‌ای و زنده بودنِ این عشق رو منتقل کنم. زمان گذشته (بودم) ممکنه حسِ فاصله و سردی بده، که مناسب فضای این ترانه نیست.
  • حامد تقی خواه سلام ، خوشحال شدم از خوندن کارت گفتنیارو الان رو کار قبلیت گفتم ، قدر خودتو بیشتر بدون ، اعتماد بنفس پیدا کن ، شعری میخونی چندین بار بخون و دقت کن ک چه کرده و چرا ، نقد رو شروع کن ، نقد کردن چه غلط و چ درست باعث میشه پیشرفت کنی ، در نقد درست مجبوری اطلاعاتت رو اپدیت کنی و در نقد اشتباه هم بلاخره متوجه اشتباهت میشی ، نقد کردن با هر علمی بهترین روش آموختنه ، اینجا اسمش روشه آکادمیه ، دقیقا اینجا جاییه ک باید اشتباه کرد تا پیشرفت کرد ، اگرم از قضاوت میترسی از نقد خود من شروع کن ، لذت میبرم از نقد شدن ، من اگر حس نمیکردم ک میشه ارت شاعر خوبی در بیاد انقد پیله نمیکردم ک تلاشت رو زیاد کنی ، یه مانا باشید و خواندمتان مث خیلی فضاهای شعری دیگه میزاشتم و خلاص 😁
    • سپيده رحمت خواه سلام و سپاس از وقتی که برای خوندن کارم گذاشتید. حرفاتون رو با دقت خوندم و خوشحالم که این‌قدر به پیشرفت من اهمیت می‌دید. بدون شک، نقد سازنده یکی از بهترین راه‌های یادگیریه و من همیشه سعی می‌کنم نظرات رو با دقت بررسی کنم و ازشون درس بگیرم. اینکه اشاره کردید می‌بینید می‌تونم شاعر خوبی بشم، برام ارزشمنده و انگیزه‌م رو برای بهتر شدن بیشتر می‌کنه. اما باور دارم که هنر و شعر، به‌جز یادگیری تکنیک و قواعد، به احساسات و نگاه شخصی هم بستگی داره. بنابراین، سعی می‌کنم تعادل بین این دو رو پیدا کنم. باز هم ممنون از همراهی‌تون و اینکه خوشحال می‌شم اگر باز هم نظرتون رو درباره کارهای بعدیم بدونم.