حادثه ای دیگر در پاییز

دست خزون

این دلم پر از درده..چاره نیست..باید تحمل کرد سوز پاییز خبر از زمستون سرد میده....

تو روزای غم گرفته

دل من سنگین و خسته

توی این همه هیاهو

بغض م بی صدا شکسته

 

توی این دل پریشون

ابرای ماتم نشستن

هر طرف که پا میزرام

می بینم راهمو بستن

 

یه نگاه به راه رفته

روبرو راه نرفته

باد پاییزی و وحشت

آرزوها رو گرفته

 

تو گذرگاه زمونه

دل من سنگین و خسته

توی این همه هیاهو

بغض م بی صدا شکسته

 

 

سوز وسرمای پاییزی

می شینه رو تن زارم

منِ خسته بی تحمل

که ببارم یا نبارم

 

 

 

https://www.academytaraneh.com/116890کپی شد!
55
۳

  • mer3de سلام و وقت بخیر دوست عزیز. در مورد بغضم بی صدا شکسته و سوز و سرمای پاییزی با نظر آقا حامد کاملا موافقم . این دو قسمت یک کمی خوندن روی وزن رو دچار مشکل میکنه. در کل کار خوبی بود. موفق و پرترانه باشید
  • مصطفی رضاوند یه نگاه به راه رفته روبرو راه نرفته آفرین باد پاییزی و وحش
  • حامد تقی خواه سلام محمدرضا جان کار خوبی بود و تلاشت برای تصویر سازی ها تا حدودی خوب بود و بزودی بهتر هم میشه /// پیشنهادی بخوام بدم : پشت سر راهای رفته ، روبرو راه نرفته ،/// به نظرم بهتره ///اون بغض م بی صدا شکسته هم با یه جابجایی میشد وزنش رو درست کرد و میشد بشه : بی صدا بغضم شکسته ،سوز و سرمای پاییزی هم میتونست بشه : سوز و سرما ، نم بارون /// که ارتباط عمودی با ابیات بالا داشته باشه /// و این تخیل که ابر میباره حالا من ببارم یا نه زیبا میشد //// جدا ازین بگم هدف این پیشنهاد ها تغییر نیست بهرحال این شعر زاییده شده هدفم باز کردن ذهنت برای کارهای آتی هست ؟ خیلی خوبه ک گوش شنوایی داری و علیرغم سابقه زیادت همچنان عطش بهتر و بهتر شدن رو داری و سعه صدر و نقد پذیری داری