طلوعت چشمه ی نوره

کویر

طلوعت چشمه ی نوره


طلوعت چشمه ی نوره
غروبت رو تن دریاست
یه رودخونه ی مغروری
که داشتنت برام رویاست

منم کویر خشکیده
تو یک رود پر از آبی
بزار سر رو روی سینم
شبا وقتی که میخوابی

من از خشکی دست تو
بدون عشق می میرم
تو رفع تشنگی هامی
دارم اتیش می گیرم

میخوای رد شی ازم یک روز
میخوای بد شی نمیدونم
یه سد میسازم از جنس
تمام خاک ویرونم

بمونو این تن خشکو
پر از عطرای باغی کن
بمون پیشم تمام عمر
تنم رو باتلاقی کن

پر از شیرینی و شوری
ولی من از نمک لبریز
بیا حل کن منو با خود
بیا رد شو از این دهلیز

بزار لب هاتو رو لب هام
ببین اینقدر خشکیده
به اغوشم بکش یک بار
دلم بی عشق پوسیده

برهان جاوید

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/116722کپی شد!
95
۶
۱

  • سپيده رحمت خواه سلام و عرض ادب... كارتون جايى براى حرف نذاشت... لايك تقديم شما
  • حامد تقی خواه کار خوبی بود ، و بیشترین چیزی ک به چشمم اومد این بود ک قابلیت بالای اجرا باعث نشده بود از مفهوم کار کم بشه ، چون خیلی اوقات دیدم دوستان در تلاش برای بالا بردن قابلیت اجرا مفهوم رو فدا میکنن و این اتفاق نمیگم اصلا پیش نیومد اما بالانس بر قرار بود ، فقط بزار سر رو روی سینم برای من که ذهن جنایتکاری دارم 😁 رو بیشتر به اون قصه تهدید امیز که : سرت رو میبرم میزارم رو سینت ، شاید که یا من یه قاتل درون دارم و یا تعمدی بوده این روند ، بهرحال میتونست بشه : بزار سرت رو رو سینم
    • borhanejavid سلام و عرض ارادت دوست شاعر و هنرمندم خیلی خوشحالم از حضور شما و درج نظر ارزشمندتون و نکته ای که قید کردین رو حتما بکار خواهم برد همیشه پیروز باشید و بدرخشید ❤️
      • borhanejavid و عذر خواه تاخیر در پاسخگویی هستم به خاطر مشغله و کاری که دارم
      • حامد تقی خواه دیر جواب دادن ک سهله ، جوابم ندی بازم عزیزی 😉