پری خوشگله قصه زندگی من
پریِ خوشگله قصهٔ زندگیه من
زل بزن تا چشام رنگ چشماتو بردارن
حلقه کن دستاتو بندازشون روی دوشم
بوی آغوش تو مونده تو ذهن آغوشم
پری خوشگل قصه زندگی من
خاطراتی رو که جاگذاشتم پیشت کوشـن
خنده ها سد شدن، اشکم از غم پره، تنهام
خالیه جای دستای گرمت توی دستام
پری خوشگل قصه زندگی من
حال و روزم شده رنگ پاییز و پژمردن
جنس دنیای تو پرده از عشق من برداشت
آخرین بار نگاهی که کردی به من فرق داشت
پری خوشگل قصه زندگی من
من ، همینم به جا مونده از فرطه غم خوردن
لحظه ،هر لحظه از رفتنت غصه تو من کاشت
با تو لبخند عاشق شدن رنگ دیگر داشت
پری خوشگل قصه زندگی من
ساعتا وقفه های نبودت رو نشمردن
زنگ لبهات دلیل شبایی که بیدارم
بازی با تار موهاتو من تو نظر دارم
پری خوشگل قصه زندگی مـن
خستم از کوچه ها،پرسه و حسرت و سوختن
یاد تو واسه روزای تنهایی مرهـم داشت
روزگارم فقط با تو روزای خوب ،کم داشت
#آدم_برفی ☃️