آرام جان
تقدیم به نگاه پرمهر ادب دوستان
قلب من یک اتفاق خوب کم دارد بیا
بوسه ای لازم برای دفع غم دارد بیا
یا برای قطع امید ، از تو بیزارم ! بگو
یا برای دلخوشی یک دوستت دارم بگو
یا به من رو ترش کن با یک تشر از خود بران
یا شبی تا صبحدم در تنگ آغوشم بمان
یا که روزم را پریشان همچو گیسویت بکن
یا به لبخندی دلم را عاشق رویت بکن
یا چنان کن غمزه تا ایمان ز کف آسان دهم
یا مرا در بازوانت حبس کن تا جان دهم
اولین مصراع ابیات مرا اصلا نخوان
عشق را با بوسه ای در من بریز آرام جان