برگرد
ای خاطرهی مانده در این ذهن مُکدَر
پس لرزهی ویرانگر تبهای مکرر
ای داغ جگرسوز من ای حضرت آتش
دامن زدهای بر جگر و قلب مُشَوش
لب تر نکنم یکسره جان تو بسوزد
داغ جگرم کلِ جهان تو بسوزد
ای عشق به دل ماندهی در حسرت دیدار
دست از سر این دوری و از فاصله بردار
برگرد که چشمَم به در است هر شب و هرروز
آب است حضور تو بر این آتش جانسوز
ای کاسهی سر! کاسهی غم! داغتر از آش!
هرچند دهانسور نبودم ولی ای کاش↓
درمان دل یخزدهی دختر نَمرود
تصویر تماشایی خودسوزی من بود
دور از تو گلستان نشوم، سوخته جانم
جان میدهم آخر که بگویم به تو جانم!:
این عاشق اگر از دل و از چشم تو افتاد
لطفی کن و خاکستر او را بده بر باد
خاکستر من دود شود دور تو آید
تا خاطرهای پخش و پلا گردم و شاید↓
در دود من اسپند شوی ای همه جانم
این گونه مگر در دل و در یاد تو مانم.
#مهدی_دمیزاده
#مهدیدمیزاده
#بوکمارک #بوک_مارک #پادکست_بوکمارک #پادکست_بوک_مارک
با من همراه شوید در:
کانال تلگرام اشعار، نوشتهها و پادکستها??
https://t.me/MehdiDamizadeh
صفحه اینستاگرام??
https://www.instagram.com/mehdi_damizadeh