مرهم زخمم غزل و ترانه شد...

«رسم روزِگار» (از «به وقت عشق»)

به دلم امید فردا نمی‌دم خاطراتتو به دنیا نمی‌دم

یادمه تو بودی و پاییز و من

تو دلت بی‌غم و دل لبریز و من

دو‌تایی پر می‌زدیم تو آسمون

بین ابرا، توی اوج کهکشون

زیر بارون خزون نم می‌زدیم

رسم روزگارو بر هم می‌زدیم

به دلم امید فردا نمی‌دم

خاطراتتو به دنیا نمی‌دم

آخه من کلاغ زشت بودم عزیز

مگه من مرغ بهشت بودم عزیز؟!

……………………..

یادمه سمت افق می‌چرخیدیم

که یهو یه دسته کفتر‌رو دیدیم

نشِـنیدی عمق آه منو تو

نـدیـدی طرز نگاه منو تو

کم کَمک سوز خزونو چشیدم

تـا تـو‌رو بیـن کبوترا دیـدم

هستِ‌من جدا بود از هستِ‌تو خوب

نـدارم گـلایه از دست تو خوب

آخه من کلاغ زشت بودم عزیز

مگه من مرغ بهشت بودم عزیز؟!

https://www.academytaraneh.com/115770کپی شد!
281
۲

درباره‌ی حمید اسم خانی

https://www.academytaraneh.com/author/takderakht/ /یک زمانی بود خودهای حقیقی در دل خود داشتیم بس به ذهن خویش کدهای مجازی کاشتیم.. .... این دومین پروفایل بنده است، چرا که رمز و راز پروفایل قبلی ام را فراموش کردم و پیدا نشد که نشد... https://www.adinehbook.com/gp/product/6009030163 https://www.aparat.com/v/ia2SO .

  • mreza.irani123456@gmail.com سلام و مرسی بابت اشتراک کار....ولی مرغ بهشت چیه و یا کیه ؟ تا حالا چیزی در باره اش نشنیدم و شاید استعاره باشه ، که در اون صورت خیلی دوست نداشتم....پایدار باشید.
    • Takderakht666 ممنون از وقتی که صرف کردید. مرغ بهشت رو باید دید بعد اونوقت شاید بشه درباره‌ش توضیح داد. کلاغ عاشق دلسوخته کبوتر رو مرغی بهشتی می‌دونه و خودشو لایق هرچی زشتی! تقصیر من نیست. ممنون از نظرتون