امام رضا
.......
لبریز اشتیاقم
لبریز ِ از رسیدن
سختی جون میخرم
برا یه لحظه دیدن
برای اینکه چشام
روشن شن از حضورت
خورشید کم میاره
از انعکاس نورت
پنجره فولاد تو
اقیانوس حاجته
تو حرمت نشستن
رهایی از غربته
کی میگه تو غریبی
تو مارو داری اقا
زنده میشم به اسمت
وقتی میگم یا رضا
کبوترای حرم
بَه چه غروری دارن
هر روز کنار شما
سر به سجده میذارن
گره خورده دل من
به اسم باب و الجواد
به یا رضا، یا رضا
زیارتت رو میخواد
من و کفتر حساب کن
من و یه بچه اهو
به مشهد دعوتم کن
نهایت ارزو