هیس.امیر خوشاوی
برای آرزوهایِ سوختهی آریانا لشکری، رومینا اشرفی، مونا حیدری، ریحانه عامری، و...
.
حسِ تجاوزشدگی و درد، جلویِ چشمِ دوربینِ گستاخ
عینِ “آخرین تانگو در پاریس”، اشنایدر، براندو، کره، سوراخ!
.
حسِ فشارْ رویِ یهدختر که، بیپرده میگه چی شد و کی بود
آبِ گلآلود شدهی “Me Too”، صداش و گم میکنه تو مِهدود
.
حسِ یه آدم که شده سیبلِ، رمیِ جمراتْ عینهو شیطون
بینِ یهمشت حاجیهی کذاب، تهمت و افترا وُ سنگبارون
.
بیحسْ مثِ پیکرِ رومینا، تو بسترِ یهخوابِ زجرآور
داسِ تعصبْ شامِ بیفردا، عینِ مسیحایِ دمِ آخر
.
حسِ مخوفِ یهاسارت تو، دامِ هیولاییِ “تد باندی”
کابوسِ یه بیهوشیِ بودار، تو دامِ “کیوانِ اماموردی”!
.
یه حسِ سنگین مثِ تندادن، به زجرِ همخوابهگی با تهدید
فیلمِ گرو حقالسکوتِ سکس، باید به این نرینهگی شاشید
.
احساسِ شرم از بودن و موندن، تو این جهانِ با فجایع اُخت
هیس! حسِ افتاده بهجونِ من، شعرِ برهنه اعتراضِ لخت
.
دانلود