يٰس
یٰس
رفتنت از تو ماندنى تر بود ماندنت هم دروغِ آخر بود! (انتظار عاقبت زنى را كشت!) قاتلم از تنم، تنى تر بود!
رفتنت از تو ماندنى تر بود
ماندنت هم دروغِ آخر بود!
(انتظار عاقبت زنى را کشت!)
قاتلم از تنم، تنى تر بود!
جسدى روى دستِ خاطره ماند
خاطره؟ دخترى شبیه خودت!
دخترى که… دروغ مىگوید!
باهمان خنده ى ملیحِ خودت!
مثلاً تو شبیه من بودى
و منم،شبیه شعر خودم
تو که گفتى بخند،خندیدم
آنقَدَر که مست،از تو شدم
حرفها را چرا نفهمیدم
طعنه هاو کنایه هاى همه
روزوشب گفتى عاشقى،زارى!
عاشقى،ولى براى همه!
همه از رفتن تو مىگفتند
من فقط از توبىخبر بودم
بر وفادارىات قسم خوردم
منکه جامانده ى سفر بودم!
هى براى تو شعر مىگفتم
هى شنیدى وخدا شدى و…!
کوچکم! شعر من بزرگت کرد…
راهىِ روى ابرها شدى و…!
باورم شدهرآنچه مىگفتند
مرده ام برمزارِ باورها!
باورم شدتمام شعر من
شده یاسین به گوشِ عرعرها!
Instagram: fatememahasen