نیمه شبِ خاورمیانه
چشماى من نیمه شبِ خاورمیانه
چشماى تو مبهوتِ رنگِ رودِ سِن بود!
دنیاىِ من مى سوخت همراهِ گوزنا
دنیاى تو سریالى از وودى آلن بود!
تنهاترین نخلِ یه نخلستون بودم
از خوابِ کارون حسرتِ بارون خوردم
تو نیمه شب، پاریس در پاریس در تو!
من ریشه هاى خشکمو با خون خوردم…
از عشق گفتم از دلم از سرزمینت
هیتلر شدى، تا قلبِ من لشکر کشیدى
هیچى نگفتم، زل زدم به عینکِ تو
دوتّا چشامو دوتّا چاهِ نفت دیدى
چشماتو بستىو نگاتو دود کردى
سیگارِ تو، با اشکِ من، خاموش مىشه؟!
این جنگ، آتش بس نداره، پس دوئل کن
شلیک کن! مرده مگه بیهوش مىشه؟!
مثل یه نخل سوخته پات ایستادم
نخلى که زانو زدنو اصلا بلد نیس
شلیک کن، گلوله ها گل بوسه مىشن
شلیک کن، مردن میون بوسه بد نیس!
چشماى من نیمه شبِ خاورمیانهس
این نیمه شب، با فندکت روشن نمىشه!
اون پرچمى که روى ایفل نصب کردى
هرگز حریفِ ریشه هاى من نمىشه!
ازعشق گفتم از دلم از سرزمینت
هیتلر شدى، تا قلبِ من لشکر کشیدى
هیچى نگفتم، زل زدم به عینکِ تو
دوتا چشامو دوتا چاهِ نفت دیدى
جنگِ جهانى، آخرین میعادِ ما بود
اما نمونده…دیگه کو جان و جهانى!
کى باورش مىشه تو آسمون بودى
من، نخلِ نخلستون بودم یه زمانى؟!