سقوط
تو خواب مىدیدم دوتامونو!
دیدم نرفتى،پام وایسادى…
چشمامو بستم نپّرم از خواب!
چشمامو وا کردم و افتادى…
افتاده بودى، من نمى دیدم
انگار دنیامون پر از مِه بود
هى سعى کردم کور تر باشم
اما سقوطت خیلى واضح بود!
مرداد بود اما زمستون شد
چشماى من، ابرِ شمالى داشت!
بهم بگو میون اون بارون
از چشم افتادن چه حالى داشت؟!
از چشمم افتادى همون روزى
که بودى و نگات دل مى کند
که فکر کردى باز مىبخشم
از تو دروغ و از منم لبخند
توى تمومِ زندگیم بودى
بودى، ولى آمادهى رفتن!
خدافظى ورد زبونت بود
من عاشق و،تو عشقِ دل کندن!
مرداد بود اما زمستون شد
چشماى من، ابرِ شمالى داشت!
بهم بگو میون اون بارون
از چشم افتادن چه حالى داشت؟!
ما ظاهراً خوشبخت هم بودىم
خوشبخت مثل دوتّا دیوونه
روزى که رفتى تازه فهمیدم
دیوونه، دیوونه نمىمونه!
روزى که آسمون شدم واسه ت
روزى که از اوجت نترسیدم
روزى که ارتفاع، گیجت کرد
باید هم این سقوطو مى دیدم…