جادوگر
خوبه که رفتی از دلم ، این دل دیگه طاقت نداشت
آره همونم که دلش ، به دوری هات عادت نداشت
سیرم دیگه از دیدنت ، خوب میدونی از چی پُرم
قلبم نمیشه با تو صاف ، از خاطراتت دلخورم
دستای گرمم یخ زده ، عاشق نبودی این بده !
پیغام برگشتن نده ، من نفرتم صد در صده …
حیف از لبهای خشک من، تر می شد از نیرنگ تو
ای کاش رسوا می شدم ، تا که نشم همرنگ تو
نفرین به عشق و عاشقی ، نفرین به چشم فتنه گر
نفرین به من که ساده ام ، نفرین به تو ای جادوگر …
این گریه ها بی فایده ست، چون رو شده دستت برام
چند قرن باید بگذره ، تا از شوک ضربه ت درآم …
یادم نمیره تا ابد ، زخمی که به قلبم نشست
این بازی رو بردی گلم ، سخته برای من شکست
هر شب توی تنهاییات ، شاید که میخندی به من
دیدی که من غارت شدم، تو این نبرد تن به تن
باید از این خونه برم ، واسم نذاشتی آبرو
قلبم رو کردی مثل سنگ ، جادوگر بی چشم و رو …
نفرین به عشق و عاشقی ، نفرین به چشم فتنه گر
نفرین به من که ساده ام ، نفرین به تو ای جادوگر …