بوی خیانت
بوی خیانت
امشب از نیمه گذشته ، گوشیتو جواب نمیدی
گوشه ی خونه نشستم، کاشکی حالمو میدیدی
ساکتم چیزی نمیگم، چشم من خیره به ساعت
حال من خیلی خرابه ، میشنوم بوی خیانت …
وای اگه یه روز بفهمم ، یه غریبه بینمون هست
یه شغال تو جلد آهو ، میکشه رو گونه هات دست
سردی نگاهم انگار، این روزا برات عجیب نیست
دیگه چشمات مثه قبلا، واسه من ناز و نجیب نیست
تنها میری زیر بارون ، میبری یه چتر دیگه
واسه کشتن غرورم ، میزنی یه عطر دیگه
تو سرم داره میچرخه ، دائما فکرهای منفی
امشب از نیمه گذشته ، ظاهراً نمونده حرفی …
کاری من با تو ندارم، خداحافظت عزیزم
یه روزی به اون غریبه ، ولی زهرمو میریزم …