پاییز لعنتی
برگهای زرد رو زمین، له میشه زیر پای شهر
یادته آخرین دفعه، گوشیو قطع کردی با قهر…
پاییز لعنتی اومد ، باز به غم هام اضافه شد
ببین چه ساده عاشقت، دیوونه و کلافه شد
هنوز یه تار موهاتو ، به کل دنیا نمیدم
خدا میدونه واسه تو، چه سختی هایی کشیدم
بگو چیکار کنم که تو ، بازم جوابمو بدی
چیکار کنم واسه یه بار، تموم شه این تراژدی
با این که دلخورم ازت، طاقت دوری ندارم
کاشکی بازم ببینمت، طاقت کوری ندارم
دلش گرفته آسمون ، اونم میخواد زاری کنه
فهمیده حال و روزمو ، دلش میخواد کاری کنه
هوای سرد این خزون، مریض میکنه منو
چی توی دنیا پیش تو، عزیز می کنه منو…
یه روزی عاشقم بودی، میگفتی بی من میمیری
حالا برات غریبه ام، دستای اونو می گیری
فقط تویی که میدونی، راز دل شکسته رو
آخه تونستی بشکنی، بغض یه مرد خسته رو
الآن کنار اون خوشی ، دور منم شلوغ شده
نمیدونی تازگیا ، حرف های من دروغ شده !