روزای دل تنگی
با سلام خدمت دوستان
با چند سال غیبت دوست نداشتم این جوری به صفحه م برگردم
حال و هوای خوبی ندارم و این کارو تقدیم میکنم به تمام مادرای خوب دنیا...
غروبای بی رونق سرد و سنگی
روزای دل آشوبه ی زندگی سوز
هوای نفس گیر غم روی پنجاه
نشستم به یادت توی قاب دیروز
دارم کم میارم دیگه خیلی خسته م
همینه آدم یه جایی کم میاره
مگه آدم از جنسِ فولاد و سربِ؟
بتونه غماشو ببینه نباره
یه مادر که از روزمین کم می شه
به جاش چن تا گل تو بهشت در میاد
خدا بهترین هاشو که می بره
شاید تو بهشت یه گلستون می خواد
چی دارم بگم؟واسه چادر نمازت
به قرصایی که توی سینی ت قطارن
به روزای تلخی که میان نمی رن
نمی خوان تموم شن همش موندگارن
چی دارم بگم؟وقتی گوشیم هنوزم
رو اسم و رو عکسات کلیده
واسه یه پسر زشته آخه بلن شو
ولی اون جوابم رو دیگه نمی ده
یه مادر که از رو زمین کم می شه
به جاش چن تا گل تو بهشت در میاد
خدا بهترن هاشو که می بره
شاید تو بهشت یه گلستون می خواد…