ترانه روی ملودی
آرزوی من
تو
عاشقی ولی ندانم
دل
به که دادهای تو جانم
تو بگو که من همانم
میدهی راه نشانم
تو
میشوی آرامِ جانم؟!
میشود دلت از آنم؟!
“میشود به کامِ من جهان
آه اگر بخواهیام تو
برهانیام مرا
کاش از این دو راهیام تو
نکند نخواهیام تو
تو اگر از آنِ من شوی
زیر و رو شود جهانم
من نیاورم دگر
غیرِ نامت به زبانم
غیرِ تو هیچ ندانم”
نده اِی عشق امانم
تو به هر سو بکشانم
من جز آغوشِ تو جایی وطنِ خویش ندانم
کِی شود ترک بگویم
تو و غیر از تو بجویم؟!
نیست در سینه به جز داشتنِ تو آرزویم
من از عشقت چه بگویم