ترانه
بی گناهی
میخواستم بهت بی تفاوت بشم
شاید سادگیمم فراری بشه
محبت تورو داشت ازم می گرفت
غرورم شاید اینجا کاری بشه
شاید دست تو رو بشه آخرش
از این تبصره بافی دست برداری که از باب و قانون و حکمت نگی چرا از منِ احساسی بیزاری؟!
توکه دستمو ول کنی می میرم
چطور به خود آزاریت عادت کنم؟ نمی خوام مثل تو دیگه بد بشم به این مرد بی رحم خیانت کنم
شاید قُرعمون جوری تغییر کنه
که این بُردو باختم بریزه به هم
یه جایی که تو احساساتی میشی
همونجا که بامنطق حرف می زنم
اگه عشق میخواد که بزرگم کنه
به بی تجربگیم هنوز راضی ام
منو حق نداری قضاوت کنی
واسه بی گناهیم خودم قاضی ام