از تو خووندن
توو شبای بی پناهی
خاطرت میشه پناهم
زیر سایه غریبی
من فقط یه اشک و آهم
تووی تنهایی شبهام
یاد تو امید موندن
تووفرار از شبح مرگ
تنها راهه از توخوندن
مثل نور ناب خورشید
رووی تاریکیم نشستی
اما این دل و با رفتن
چه غریبوونه شکستی
دست تو چه بی ریا بود
مهربوون بود دو تا چشمات
من و جادو کرده بودی
با نجابتت با حرفات
آرزوی کالم این بود
توی آغوشت بمیرم
سهم خوشبختی مو یکجا
از تو و دنیا بگیرم
ولی افسوس این تمنا
توو دلم موند و چه زود مرد
من و با اوون همه رؤیا
سمت تاریکی شب برد
اما توو شبای غصه
یاد تو آیت نوره
برای گذشتن از شب
اسم تو رمز عبوره.