علی رمضان نژاد
رومینا
خسته از این هوای بغض آلود
توی دنیای پَستِ آدم خوار
دی اِن اِی های وارثِ نفرت
ژنِ خـــائن، ژنِ جنایتکـار
همه ی فصل های تقویمش
فصلِ سَلّاخیِ رومیناهاس
باغبونای جانیِ هرزش
سَرِ گُل ها رو می بُرَن با داس
مثلِ بی سرپرست تنها و
مثلِ بدسرپرست تنهاتر
اون که محکوم به سانسوره یا حذف
تنها به جُرمِ این که شد دختر
وقتی عشق و تعصّب و ناموس
شده یک مُشت لجن تو ظرفِ عسل
پس یه ربطِ مناسبی داره
مامِ میهن با گندِ زیرِ بغل
هی میگن کِرم از درخته ولی
کِرم تو ریشه و تو بنیاده
اینجا که باغبون خودش هرزست
اینجا دریا خودش یه صیّاده
پس دیگه دستو باید از جون شُست
باید از خون نوشت و تو خون مُرد
با همین شعــــرای ستمدیده
باید آبروی این جنگلو بُرد
علی رمضان نژاد