چینی شکسته
سر می رود و می رود این جان برای تو
زینب فدای صوت جلی و قرای تو
جز ما رایت الَّ جمیلا به لفظ نیست
تعبیر خواهر از سر بر نی رهای تو
گفتم دگر روم که نیایم به کربلا
زینب مگر شدست به دور از هوای تو
از هرکجا که رفته بُدم در کوفه بیشتر
ما را زدند مدعیان وفا به تو
دردی که داشت زینب کبری کسی نداشت
این درد می کُشد چو نباشد دوای تو
خوابم نمی برد به خدا عادتم شده
خوابیدن به زیر عبا و ردای تو
آخر برادرم من بی تو شکسته ام
چون چینی رها شده از دستهای تو
انگار جای تو ز من بی نشان شده
سر را بریده سنان در عزای تو
شرمنده ام که شام تو را بی رقیه کرد
دق مرگ گشته دخترک بینوای تو
اصغر ز تو رقیه ز تو شد فدای حق
از من شد عون جعفرم آخر فدای تو
《با همه ی کاستی ها و نقصها تقدیم به ساحت قدسی حضرت سید الشهدا (ع) و خواهر با وفا و با وقار و صبورشان حضرت زینب کبری (س) باشد که از کمترینشان بپذیرند 》