می بوسمت

می بوسمت در لابه لای شعرهایم
می بوسمت اما نمی بینی کجایم
می بوسمت من دزدکی در بیت بیتم
می بوسمت در ازدحام فکرهایم

شاید نمی دانی ولی ارشاد دائم
شعر مرا خالی نمود از بوسه هایت
بر باد خواهم رفت آخر، شک نکن با
این بوسه های بی مجوز در نهایت

وقتی نمی بوسم تو را در شعرهایم
من در جهانی یخ زده توقیف هستم
چشم انتظار لحظه ی دیدارم اینجا
مانند عکسی در میان کیف هستم

می بوسمت جوری که دوزخ سرد گردد
اندر قیاسِ بوسه ام با هُرم آتش
آتش فشان حسرت این بوسه هایم
دوزخ نسوزاند مرا به جرم آتش

لبهای من حسِ کویری تشنه دارند
وقتی نباید از لبت یک جرعه نوشید
این بوسه بازی بازی این واژه‌ها شد
وقتی فقط باید تو را در شعر بوسید.

#مهدی_دمیزاده
لینک کانال تلگرام اشعار
https://t.me/MehdiDamizadeh

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/112015کپی شد!
516