میهن

به نام خدای شعر و ترانه

چو ایران نباشد تن من مباد

بدین بوم و بر زنده یک تن مباد

این ترانه را تقدیم می کنم به اهالی آکادمی

و یکی از اعضای آن یعنی آقای علی ادریس زاده.

ایام به کام   شادی ها مدام  و نیل به آرزوها مستدام باد

همچنین باد همچنین تر باد.

ایران من ای خاک پر گوهر

ای نام تو روشن تر از خورشید

از جان تو زاده شد آرش ها

از جام تو زاییده شد جمشید

بر تربتت آرد دلم سجده

بعد از خدا تنها تویی معبود

در حفظ تو جان را فدا سازیم

بی یاد تو هر زیستن مردود

هر لحظه ای دشمن هجوم آرد

چون باکری ها در صف رزمیم

تا آخرین قطره ز خون خود

با دشمن ناپاک می جنگیم

تنب بزرگ و کوچکت مادام

پاینده خواهد بود همچون ماه

دست و زبان هر عرب دیگر

با عِرق ایرانی شود کوتاه

آبی تر از یاد خلیجت نیست

در عرصه جولان دوران ها

همواره خواهد پارسی ماند

اندیشه آزاد انسان ها

دیگر ندارم حرف،جز اینکه

در حفظ ایران هم زبان باشیم

در صلح و آرامش بیندیشیم

با دوستان!هم داستان باشیم

 

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/11140کپی شد!
1391
۲۴

درباره‌ی داریوش قاسمی

زآسمان آنچه طلب می کنی از خود بطلب باورم نیست که درها به دعا بگشایند حکم،حکم تو و دستان گشاینده ی توست تا اشارت کنی این در بگشا بگشایند (حسین منزوی) به اعتقاد من (دعا)هدف نیست، بلکه وسیله ای است برای رسیدن به هدف غایی. حال باید دید که هدف از منظر هر شخصی چگونه تعبیر می شود.