فقر
فقر
تو جنگ چشمامونو وا کردیم
تو فقر چشمامونو می بندیم
تنها سکوتو یادمون دادن
مثل یه قربانی تو این تقویم
تو ازدحام بمب و خمپاره
آینده و امروزمون گم بود
تا چشم وا کردیم فهمیدیم
که زندگی سوءتفاهم بود
دنیای ما خودخواه و لجبازه
دنیای ظلم و وحشت و تبعید
مثل یه اقیانوس می مونه
وقتی که آرومه باید ترسید
انقدر دور دردو غم گشتیم
تا روی هر سرگیجه ای کم شد
سرگرم رویای بهشت بودیم
تا اینکه دنیامون جهنم شد
شادی غریبس با جهان ما
از عالم و آدم طلبکاریم
ارثیه مون فقر و گرفتاری
میراثی جز حسرت نمی ذاریم
تاریخ چی باید بگه از ما
نسلی که از تبعیض بیزاره
اما فقط بغضا و خشمش رو
تو صفحه ی شخصیش میذاره
تاکی سکوت و خودخوری، پاشو
این قصه پایان خوشی داره
ما حقمونه زندگی کردن
دنیا به ما خیلی بدهکاره
#معصومه_قریشی