سلام علیک…واسه هزارمین بار

مزاحمت شدم…میدونم…ولی

بزرگی کن کارمو راست و ریس کن

نوکر بچتم به مولا علی!

من که نمیگم شاخ غولو بشکن

همش دو تا زنگه و چار تا نامه

میخوای یه وام بدی با کلی بهره

پول ندارم…نه اینکه از خدامه

نصف حقوقمو باید بزارم

این لگنو دوباره تعمیر کنم

چجوری با پراید هفتاد و یک

چشم یه خونواده رو سیر کنم؟

حرفاتو واسه منشیات نگه دار

چمیدونم “ستون پنجم” چیه؟

بگو جواب بچمو چی بدم؟

بچه چمیدونه “تورم” چیه؟

توپ نداره تو کوچه بازی کنه

جوراب نداره٬ دنبالش بگرده

یه ساله که به جز لباس فرمش

دیگه لباس نو تنش نکرده

تویی که سفت نشستی پشت میزت

اما تو آسمونا سیر میکنی

سالی یه بار جواب ما رو بدی

سالی یه دفعه کار خیر میکنی!

یه باد سرد خورده به کلّت…اونوقت

منشی میگف: حاجی یکم مریضه

دیدم که مستخدمتم صدا کرد

برات یه “چای به لیمو” بریزه

عب نداره…ایندفه هم مریضی

منم یه خاکی به سرم میریزم

ولی بدون منی که ام اس دارم

جلوی هیچکی نمیگم مریضم!

حمیدرضا زرگران پور