سازِ ناکوک
حتی نمیخوام عطرِ تو بازم
تو ازدحامِ آدما باشه
وقتی که تو حسی نداری بم
اصلا نباید من و تو ماشه
من سازِ ناکوکِ کدوم ماه(م)
که نت به نت دنیاشو پات داده
هم پای دنیای تو رقصید که
به حال و روزِ *پایـیـز* افتاده
محکوم، به صبرم تو این بازی
سوءتفاهم بحثِ هر روزه
تو عشقو تو چشمام نمیبینی
عمرم فقط پای تو میسوزه
رو شیشه ی زخمیه تنهایی
ها میکنم تک تکِ دردامو
آره مقصر این منِ ساد(م)
که پات گذاشتم کلِ دنیامو
وقتی وجودم دست وپاگیره
باید که کم شه از سرت سایه(م)
باشه ببر مالِ خودت باشه
خاطره های اون دلِ ساده(م)
دیگه مدارا و تحمل نیست
من جورِ عاشق بودنو میدم
وقتی مرورت واسه من درده
به خودم میگفتم یه روز میرم
از نو میسازم زندگیمو من
جادویِ دستات دیگه کاری نیست
من یه ، عشقِ دائمی میخوام
احساسِ من که اعتباری نیست
“لــیدا رشـــنو”