دریا
رفتن تو جادههارو خیسه بارون کرد
حاله این دیوونه رو هی بد و بدتر کرد
گفتن از خاطره همون کاره این دله شکسته نیست
رفتن به دریا و ساحل میدونم چارهی دردم نیست
صدای موجای دریا تو گوشم
جای خالی تو که میبینم پیشم
باز اسیر رنگ اون چشمات میشم
میسپرم این تن و به موجای دریا
میبندم چشمامو باز غرق تو رویا
میبینم تورو با اون نگاه زیبا
کاش میشد بیدار نشم
دیگه نری
نمونم تنها