اعدام

می ترسم از این ابرای تیره
از اسمونی که پر از بغضه
از هرکسی که میدونه رفتی
اما بازم حالت و میپرسه
میترسم از لبخند تلخی که
روی لب این شهر دلگیره
هیچی واسم بعد تو زیبا نیست
داره دلم بعد از تو میمیره
وقتی که نیستی من یه بیمارم
حالم شبیه به یه دیوونه
بعد از تو مثل اون کسیم که
توی یه انفرادی زندونه
میترسم از این حس تلخ و درد
یا راحتم کن و بگو اعدام
یا قلبمو ازاد کن از عشق
من از تو تکلیف منو میخوام
حرف میزنم با این من تنها
طی میکنم شبو با قرص خواب
با چشمای غمگین و بارونی
با بی قراری با دل بی تاب
این بی قراری اتفاقی نیست
تو با غم و تنهایی همدستی
یادت میاد قول و قرارامون
یادت میاد قول دادی که هستی
وقتی که نیستی حال من خوش نیست
حالم شبیه به یه دیوونه
بعد از تو مثل اون کسیم که
توی یه انفرادی زندونه
میترسم از این حس تلخ و درد
یا راحتم کن و بگو اعدام
یا قلبمو ازاد کن از عشق
من از تو تکلیف منو میخوام

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/109690کپی شد!
531
۱