برف
برف
دست های من برای چیدن تو دیر کرد/
میوه ی ممنوعه ی من قسمت ابلیس شد
برف میبارید و چشمان من از غم خیس شد
بی تو روح عشق از حصر جهان ترخیص شد
دست های من برای چیدن تو دیر کرد
میوه ی ممنوعه ی من قسمت ابلیس شد
قصه های بی شماری دارم اما پیش تو
بین آهی و نگاهی،واژه ها تلخیص شد
سال ها می آمد و می رفت ، اما عاقبت
عشق،در قاموس قلبم تا ابد تندیس شد
گریه کردم ،روی برگرداندم و گفتم به تو
باز از سوز زمستان چشمهایم خیس شد…
#نویدحیدریان