محاله
“محاله”
از وقتی توو دنیای رویام پا گذاشتی
گلبرگ احساست رو روو قلبم نشوندی
با هر قدم از جاده های بی پناهی
منو به اوج حس دلبستن رسوندی
تو تکیه گاه محکمی شدی که می شد
تموم حس لحظه های سختو سر کرد
با تو همیشه واسه به فردا رسیدن
تا مرز نا امیدیم میشه خطر کرد
من با نگات رد میشم ازهراس هر شب
نگات همیشه مث خورشید روبرومه
وقتی دلم لبریز از عشق تو میشه
کابوس لحظه های تنهاییم تمومه
از من نگیر احساستو اصلن نمیشه
دل کندن از عشقت برای من محاله
وقتی یه روز چش روی احساسم ببندی
پرسه توو شهر آرزوهاهم خیاله
با من بمون تا همقدم باشیم همیشه
فردا نباید سمت خوشبختی ببازه
جز تو کی می تونه که با عشق و محبت
روو دره ی سقوط رویا پل بسازه
ترانه سرا؛وحیدی(سورمه)