*بازیگر*
بازیگری تو خونِته انگار
چند وقته با نقش تو درگیرم
چه ساده بودم باورت کردم
تو ژست بگیر من عکس میگیرم
باز جای دستاتو عوض کردی
خسته شدی از ژست تکراری؟
با عشوه هات من گُر نمی گیرم
چند قاب عکس از من طلبکاری؟
زوم میکنم با لنز دوربینم
رو چهره ای که چند رو داره
انقد وجودت غرق دنیاس که
جایی واسه قلبت نمیذاره
” حسم به تو تغییر کرد
فهمیدنت کاری نداشت
چن تا دروغ و مصلحت
تو ذهن آدم می شه کاشت؟
عکساتو از توو خاطرم
بردار و گُم کن گورتو
پهن کن با یه نقش جدید
یه جای دیگه تورِتو ”
تصویر نویسی
زمستان ۹۵