" آخرِ اسفند"
بازم شاه و کلاه کردی
میگی میری که برگردی
آدم برفیِ تو بودم
توی برفا گمم کردی
عشقت شبیه خورشید بود
روی دلِ سردم تابید
بعدِ یه عمری دلشوره
دلم آروم گرفت خوابید
من یه آدم برفی بودم
که سازندش ازش دل کند
دلم ذره ذره آب شد
توو روزِ آخرِ اسفند
چمدونتو زود بستی
با بی رحمی و دلسردی
منو میون دنیای
غریبه ها ولم کردی
دلم ذره ذره آب شد
توو روزِ آخرِ اسفند
منو راحت عاشق کرد
همینجوری ازم دل کند
من یه آدم برفی بودم
که سازندش ازش دل کند
دلم ذره ذره آب شد
توو روزِ آخرِ اسفند