شبیهِ یک نوشته تویِ آیْنه
«شبیه یک نوشته توی آینه»
??????
بیا یک بارِ دیگه باش و برگرد
نذار بی تو دوباره زیر و رو شم
من آغوش تو رو گم کردم اما
هنوزم شب خیالت رو می پوشم
??
موهامو شونه کن بازم با دستات
بذار موجای دریا کم بیارن
اگه آغوش تو باشه اُتاقا «ها»
به اَبروشون محاله خم بیارن
??
دوباره قاب عکس رویِ دیوار
دلش تصویرِ اونروزاتو می خواد
تنم یخ کرده آغوشت رو وا کن
لباسم جنگِ با دستاتو می خواد
??
گره هایِ لباسم کورِ کوره
بذار از شرِّ این بندا رها شم
فضایِ بازوهاتو تنگ تر کن
یه جوری که نشه از تو جدا شم
??
بیا تا چشمِ کوچه خیسِ برگرد
نذار چتر خطر رو خونه وا شه
شبیه یک نوشته توی آیْنه
نذار دنیای من وارونه باشه
#آوای_باران_فرزانه