عاشق
دلت آب رو آتیش بود
میون اشک و خاکستر
هجوم شعله ی سختی
میشد واسه تنت بستر
صدای گنگی پیچیدو
تو تکیه دادی به دیوار
فقط چشماتو بستی و
میریخت روی سرت آوار
دل مادر که میلرزه
یعنی حس کرده درداتو
یه دنیا آرزو داره
واسه امروز و فرداتو
چه دردی داره دلتنگی
واسه دختر که بیتابه
دلش باباشو میخواد و
چشاش خیره به مهتابه
میون شعله و آوار
پر از دلهای سرگردون
نشونی گم شده اینجا
تن رنجور و برگردون
تنت هم مرز آتیشه
با اینکه رفتی از دستم
صدات میپیچه تو گوشم
رفیق تا آخرش هستم !
شهادت یعنی یه عاشق
تو قلب مردمش جا شه
یه مرد محکم و لایق
باید آتش نشان باشه
به یاد فرشتگانی که به آتش و خاک دامن زدند
روحشان شاد و یادشان گرامی