عشق یلدایی

چیزی نَگُفت وُ رفت من مات وُ مبهوتَم
اوون شالِ آبیشوُ اَنداخت رو تابوتَم

تابوت که نه تَختی توو کُنجِ این زِندون
اَز خونِه میگَم مَن ، زِندونِ بَعدِ اوون

توو قابِ دَر بَرگَشت ، تَرید وُ میدیدم
از  بُغضِ پُشتِ اَبر ، یک لحظِه تَرسیدم

دیدَم نِگاش لَرزید ، لَجباز  وُ مَغرورِ
تنها میگُفت میرم، تنهایی مَجبورِ

دونِست که درمونِ دَردَم فَقَط مَرگِ
حُکمِ درختی که بی شاخ وُ بی برگِ

هر سال شَبِ یَلدا ، طولانی می خَندَم
با این خیالِ خام ، که از تو دل کَندَم

هر ساله این روزا ، یادِت  که می اُفتم
حَرفاموُ به عکسِ توو آلبوُمت گُفتَم

ده سالِ دِلتنگم ..دلگیر این خونه
تکلیف فردامو هیچ کی نمی دونه

#حسین_خزایی

https://www.academytaraneh.com/106291کپی شد!
809
۴

  • نيما سكوت درود جتاب خزایی من قلم شما رو دوست دارم این ترانه هم خیلی خوب بود چند تا نکته به نظرم رسید جسارت میکنم و عرض میکنم چیزی نَگُفت وُ رفت من مات وُ مبهوتَم اوون شالِ آبیشوُ اَنداخت رو تابوتَم انداخت ت از وزن خارجه تابوت که نه تَختی توو کُنجِ این زِندون اَز خونِه میگَم مَن ، زِندونِ بَعدِ اوون توو قابِ دَر بَرگَشت ، تَرید وُ میدیدم از بُغضِ پُشتِ اَبر ، یک لحظِه تَرسیدم احتمالا تردید بوده اشتباه نگارشی هست بغض پشت ابر خوب نبود به نظرم علی رغم اینکه بیت خیلی خوبی بود دیدَم نِگاش لَرزید ، لَجباز وُ مَغرورِ تنها میگُفت میرم، تنهایی مَجبورِ افرین دونِست که درمونِ دَردَم فَقَط مَرگِ حُکمِ درختی که بی شاخ وُ بی برگِ عالی بود هر سال شَبِ یَلدا ، طولانی می خَندَم با این خیالِ خام ، که از تو دل کَندَم افرین هر ساله این روزا ، یادِت که می اُفتم حَرفاموُ به عکسِ توو آلبوُمت گُفتَم ایراد زمان فعل داره در اصل می گفنم باید باشه یا میگم اسیر وزن و قافیه شدید ده سالِ دِلتنگم ..دلگیر این خونه تکلیف فردامو هیچ کی نمی دونه عالی
    • حسین خزایی عزیز منی نیما جان ... مرسی داداش
      • حسین خزایی انداخ ت حق با تو ... قسمت نکته آخرم حرفامو به عکس توو آلبومت گفتم .. چون ادامه داره از زمان حال استفاده کردم .. هر چند گفتم میشه برداشت ماضی هم کاربرد داشت .. ماضی استمراری
  • مصطفی رضاوند آفرین خیلی زیبا احسنت