نقاشی
واسه نقاشیه چشمات
سیاهی بهترین رنگه
چشاتو میکشم جوری
که میفهمی دلم تنگه
نگاهم میکنی خیره
قلم از دست من افتاد
چشات نقاشیه اما
منو دسپاچه کرده باز
لباتو میکشم جوری
که بوسه اش مال من باشه
دارم دستی رو میگیرم
که حلقه اش مانعم میشه
میخواستم توی این تصویر
خودم هم پیش تو باشم
ولی قلبم نمیزاره
تا این حد نزدیکت باشم
بزرگی مثل دلتنگیم
قشنگی مثل نقاشیم
زمینه تصویرت هم شد
یه پاییز جنس تنهاییم
اگه بارونی شد پاییز
بدون دیگه پیشت نیستم
ولی چتری میدم دستت
نباشی خیس مثه چشمم