ای نقش تو جاری شده بر لوح وجودم
ای نقش تو جاری شده بر لوح وجودم
ای کاش چنین عاشق عشق تو نبودم
گفتی که تب عشق تو کم میشود امّا
بعد از تو به جز عشق تو دیگر نسرودم
سردم شده بی آن نفس گرم نگاهت
ابری شده با رفتنت این چشم کبودم
رفتی و شب از پنجره تابید به دنیام
ای وای به من، لایق چشم تو نبودم؟!
تنها شده با رفتنت این قلب اسیرم
از این همه تنهایی و اقرار چه سودم
آخر که نشد دل بکنم از تو ولی کاش
روزی برسد باز به دریای تو رودم
#وحید_فرزانه