تشویش
” تشویش ”
کجا رو اشتباه رفتم
که مجبورم به این تقدیر…
مسیرم رو به بن بسته
شدم اوجِ جوونی پیر…
یه دریا پره دلشورَم
چه خوبه ساحلم باشی
واسه خوابای آشفتَم
تو یه تعبیرِ زیبا شی
یه وقتا تووی تنهایی خدا هم صحبتم میشه
فقط اونه که می فهمه همه حسم توو تشویشه
هَمَش می خندم این روزا ، ولی تو خنده ها(م) درده
خدا دستامو می گیره شاید روزام برگرده…
ترحم واسه من زخمه
با این حالی که من دارم
اصَن مظلوم نمایی نیس
ازاین احساس بیزارم
باید درکم کنین تا که
یه کم از دردِ من کم شه
توو این تاریکیه مطلق
امیدی توو دلم باشه
یه وقتا تووی تنهایی خدا هم صحبتم میشه
فقط اونه که می فهمه همه حسم توو تشویشه
هَمَش می خندم این روزا ، ولی تو خنده ها(م) درده
خدا دستامو می گیره شاید روزام برگرده…
.
ترانه سرا : میلاد ببری
.
پانوشت : این ترانه رو یکسال پیش برای بیماران درحال شیمی درمانی ( بیماران مبتلا به سرطان ) نوشتم و بعد از نوشتن چندین بار ویرایش شد اما اونچه که میشنوید همون حسِ اولیه که با خواننده به توافق رسیدیم و متن بالا سازگاری بیشتری با ملودی داشت (معدود پاره ای از مصاریع ملودی محوره )
با آرزوی سلامتی برای همه .