قمار عشق.
از سردی دستات فهمیدم
فصل زمستون خیلی نزدیکه
احساس تو خیلی کمه واسه
مردی که تو خوابم رمانتیکه...
مردی که پای عشق و امضا کرد
یادش نبود حبس ابد میشه
تو رفتی و آسونِ این رفتن
واسه من اما خیلی بد میشه…
از حال من چیزی نمیدونی
اصلا تو از اول همین بودی
من چندمین عشقت،نمیدونم
واسه من اما اولین بودی…
این اتفاق با من یه کاری کرد
که بعد از این به همه بدبینم
هی وانمود کنم که خوشحالم
چشمام ولی لو میده غمگینم…
ناراحتم، نه اینکه تو رفتی
از عمری که رفته دلم خونه
از این که بعد از تو یه چیزایی
هضمش واسم سخته دلم خونه…
یه آدم معمولی بودی، من
از تو واسه خودم یه بت ساختم
ناراحتم که سادگی هامو
پایِ قمار عشق تو باختم…