برای بودنت دیره
برای رفتنت زوده
ببین من توی آتیشم
نگو همه چی آرومه
خودت خوب اینو می دونی
بدون تویه دیوونم
یه دیوونه که دور از تو
ازش چیزی نمی مونه
دلم خوشه به این که تو
هنوزم توی این شهری
توی همین خیابونا
جای پای تو می مونه
داره این دوری ممتد
تو شعرام منعکس میشه
یه چند وقت دیگه می فهمی
که شعرام واسه تو بوده
بیا این قلبو آروم کن
یه کمی مهربون تر باش
نذار که خون این عاشق
رو دستای تو بمونه