جشن فارغ التحصیلی (بهنام خیری)
کمی نسبت به جشن تردید دارم
ولی به بودنش امید دارم
به هر چه گفته و میگید آگاه
به خوبی به قضایا دید دارم
به خوبی واقفم بر کار عصمت
که دارد میکشد رنج و مشقت
برای هر چه بهتر بودن جشن
باید بندازیمش بازم تو زحمت
که برپا گردد اینجا جشن فاخر
با ذهنی راحت و فکری مهاجر
تا ما پیغاممان این باشد آخر
که جای اینجینر گشتیم تاجر.
……………………………………………
شعر دوم :
به جشنی پر شکوه و خاطره ساز
به یک مجلس پر از شادی و آواز
که تقدیمش کنم شادی آن را
به یک یار قدیمی ، با کمی ناز
به یک جمع صمیمی ، عالی و شاد
به یکچند ساعتی خالی از استاد
نیازی وافر است بر بودنش تا
بماند یادی از این عمر بر باد
( بماند خاطره از عمر بر باد )
…………………………………………….
۱. اسم یکی از دوستان عزیزم که در اکثر مراسمات و کارهای دیگه مسئولیت و زحمت برنامه ریزی کارها به عهده ایشونه .
۲. رشته مون مهندسی شیمی بود ولی اونقدر مسایل مالی تو دوران دانشجویی در اولویت قرار داره که همه تاجر میشن …