جدایی نادر از سیمین
یه تراژدی مبهم / و جدایی دو عاشق
نادر و سیمینِ قصه / تِرمه و گریه و هِق هِق
توی تقدیر زمونه / هردوتاشون ناگزیرن
یا به رفتن ، یا به موندن / توی یک دایره گیرن
قصه ی نادر و سیمین / یه درامه ، یه حقیقت
توی هردونه سکانسش / درد و ماتم و یه حسرت
درد پیری ، درد احساس / درد تنهایی و رَستن
تو پدر خلاصه میشه / توی احساس تو و من
قصه نادر و سیمین / حجت و سمیه و من
شده نوستالژیِ تکرار / سه تا نقطه ، فِعلِ رفتن