فصل تنهایی
تو تعبیر من از دردی
یه شب ساکت،یه شب سردی
باید دنیاتو بشناسی
تو تقدیرت رو گم کردی
بزار باور کنم هستی
بزار تا عاشقت باشم
بزار تا لمس این احساس
یکم دلواپست باشم
شروع فصل تنهایی
منو از تو نمی دونه
که هرشب تا ته کابوس
برام لالایی می خونه
هواتو گفتی کم دارم
هوای رفتنو داری
چقدر بد بودم این روزا
که تنهایی رو دوست داری
یه فانوسه ته جاده
بهم راهو نشون میده
نه این راهو نمیتونم
نه این بغضم امون میده
همینجا با تو بد میشم
همینجا که برات خوبم
اگه حالم رو می پرسی
جوابش رو نمیدونم.