گمت کردم.‌.‌.

از اون وقتی گمت کردم
من این شهر و نمیشناسم
با این رفتن گذاشتی دست
روی نقطه ی حساسم…

یه کاری کردی با من که
ب هر چی هست شک دارم
منه مغرور از چشمات
تقاضای کمک دارم…

چه کوچیکم که این روزا
همه منو نشون میدن
واسه عبورم از جاده
چراغا دست تکون میدن…

کلاغا مستن از اینکه
خبرهای خوشی دارم
همین روزا تو این کوچه
خیال خودکشی دارم…

منو میشناسی و رفتی
دونستی پای تو گیرم
میدونستی ک شوخی نیس
میدونستی ک میمیرم….

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/102096کپی شد!
735
۶